شهر زیر زمینی یزد
 
شهر زیر زمینی یزد 
 
به غیر از چاه ها كه در یادداشت ها ئی قبلی تحت عنوان « چاهخانه ، جزئی اجتناب ناپذیر در معماری و شهرسازی بومی - سنٌتی یزد » این مبحث آمده اند لااقل سه نوع سوراخ اریب ، و دو نوع سوراخ وسیع هم در معماری شهر یزد وجود داشت . سوراخ های اریب عبارت بودند از :
 - گاو روها كه در جوار چاههای عمیق و پرآب اماكنی عمومی نظیر حمام ها و كاروانسراها وجود داشتند و به شخصه بارها به تماشای آب كشیدن از چاه حمام امامزاده جعفر (ع) ، در ضلع شمال غربی ساختمان امامزاده در میدانگاهی كه امروز به بلوار وصل شده است بوده ام كه البته گاه نیز برای كشیدن دلو بسیار بزرگ آب از چاه ، به جای گاو از شتراستفاده می كردند.
 - جوب هائی چون « جوب امامزاده » و « جوب حاجی بابی » كه چون پلكان آب انبارها ، پس از طی حدود 80 پله به محل كانال عبور آب یك قنات می رسیدند و البته در آنجا محوطه ای ساخته شده بود كه بیشتر برای رختشویان حرفه ای مورد استفاده بود ؛ و در باره امامزاده جعفر گفته می شد علاوه بر اینکه محلی برای غسل کردن فقرا بوده است گاه نقش غسالخانه ی قبرستان امامزاده جعفر را هم ایفاء می کرده است ..
 - پلكان آب انبارها كه هنوز هم موجود و در معرض دید عموم می باشند .
 سوراخ های وسیع ، صرفنظر از بعضی از حمام ها و به خصوص زورخانه ها كه در گودی ساخته می شدند عبارت بودند از :
 - خزانه های آب انبارها كه هنوز هم به تعدادی قابل توجه وجود دارند و تقریبا" امكان مشاهده شان برای عموم مردم وجود دارد .
 - باغچه ها یا درواقع طبقاتی زیر زمینی كه یا به منظوراستفاده از خنكای زمین در تابستان ، یا به منظور هم سطح كردن بخشی از خانه با مجرای عبور یك قنات و ایجاد باغچه ای كه از وجود آن قنات بهره مندشود ساخته می شدند ، و گاه عملا" باغچه ای بزرگ را تشكیل می دادند .
حال از این سوراخ ها كه بگذریم به سوراخ هائی عمودی مثل مجاری قنات های عبوری از شهر می رسیم كه گاه مجاری آن ها را که به یكدیگر وصل بوده اند مرتفع ساخته بوده اند  . می دانید چرا ؟ .برای این كه اگر دشمن از حصار شهر گذشت و وارد شهر شد به داخل چاه قنات رفته از آنجا به روستای مظهر قنات فرار كنند ...
گاهی هم نقبی برای فرار ازدشمن مهاجم غالب تدارك می دیده اند كه مشهورترینش گویا نقبی از خانه مرحوم صدر الممالك ( در ضلع جنوبی مسجد كنونی روضه محمدیه شروع می شده است و به خانه كدخدای روستای محمود آباد در شمال شهر درآن زمان می رسیده است و در درون شهر نیز شعباتی به خانه برخی دیگر از اعیان و رجال شهر داشته است .
 


:: برچسب‌ها: شهر زیر زمینی یزد ، چاههای شهر ، جوب های قناتها در شهر ، گاوروها ، آب انبارها ، علیرضا آیت اللهی ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : جمعه 22 آذر 1392
چاهخانه ، در معماری و شهرسازی بومی - سنٌتی یزد (2)
چاهخانه ، جزئی اجتناب ناپذیر در معماری و شهرسازی بومی - سنٌتی یزد (2)
 
چاه های شهر یزد
 
یادداشتی در باره « چاه چهل ذرع » یزد در تاریخ اوٌل شهریور 1389( ذرع را یزدیها « گز » می گفتند ) در سایت دیگری نوشتم كه واكنش های شفائیش كم نبود ، و بنده ناچار به یك تذكر :
چاههای شهر یزد به همین یك فقره چاه تدارك آب شرب خانگی و غیر خانگی ؛ و به خصوص قبل از ایجاد و گسترش آب شهری در حوالی سال 135 تا 1340 ختم نمی شدند ،  بلكه تا آنجاكه اینجانب در دهه 1340 یادداشت كرده ام عبارتند از :
 - چاه امام زمان (عج) كه قبلا" درباره آن  یادداشتی نوشته ام ، و در واقع چندان چاه نبود ، اما چون چنین نامی داشت ذكر كردم .
 - چاه میرچقماق كه به قول یزدی ها حكایتی است و شخصا" آن راندیده ام ؛ فقط شنیده ام .
 - چاه های چهل ذرع پیشگفته .
 -چاههای قنات های عبوری از یزد كه اكثرا" در كذرگاه های عمومی واقع شده اند .
 - چاه هائیكه صاحبان خانه ها یا حمام ها و... بر روی مسیر قنات های عبوری از یزد كنده بودند ( و داشتن چنین چاه هائی معمولا" بر مزیت ملك مربوطه می افزود . به این دلیل كه غالبا " آبی با كیفیت تر و درتابستان خنك تر داشت ، چون چاه های چهل ذرع نیاز به « ته زنی » مكرر نداشت ، عمقش بسیار كمتر از عمق چاه چهل ذرع بود ، و... )
 - چاه های تهیه آب برای حمام ها و كاروانسراها و... كه بسیار عمیق تر از سایر چاه ها و مجهزبه « گاو رو » بودند ، و گفته می شد كه مثلا" در انتهای چاه فلان كاروانسرا كه اكنون در جوار خیابان آیت اللهی قرار گرفته است خزانه ای به حجم یك تالار وجود دارد ، و...
 - چاه های فاضلاب در كوچه ها و اماكن عمومی ( مثل حمام ها - سراها - كاروانسراها - مساجد - حسینیه ها و... ) .
 - چاه های فاضلاب در كارگاههائی چون دباغی ها و رنگرزی ها و روغنگری ها و عصاری ها و...
 - چاه های فاضلاب در مطبخ های خانه ها
 - چاه های فاضلاب در مستراح ها ...
 - و... ....
منتهی اگر معمار یا شهرساز هستید به حضور ذیجودتان عرض شود كه ورودیه همه چاههای شهر در یك ارتفاع جغرافیائی به اصطلاح از سطح دریا نبودند و توپوگرافی شهر یزد قدیمی كه بر تعدادی تپه شنی و دره های بین آن ها بنا شده بود مطالعات ریخت شناسی آن را خواه ناخواه به مطالعاتی در حوزه جغرافیای طبیعی سوق می داد ؛ به عنوان مثال مقنی ئی که چاه منزل آقا میرزا جواد آیت اللهی را در حوالی سال 1337 ته زنی می کرد عمق آن راکه از نظر توپوگرافی در یکی از مناطق پست شهر ، یهنی گودال مصلی ( امروز خیابان آیت اللهی نامیده می شود ) قرار داشت حدود 45 - 46 متر حدس می زد و نسبت به چاهی که قبلا" در محله دروازه مهریز ، که در ارتفاع تپه ای بنا شده است ، و محله ای قدیمی تر است ، حدود هفت - هشت گز کمتر برآورد کرده چاههای آن محل زا به عمقی در حدود 55 ذرع می دانست . . 
باز هم به عنوان مثال ورودی چاه چهل ذرع منزل مسكونی ما ( در گود ترین محل كوچه گودال مصلی ، خیابان كنونی آیت اللهی ) ، چنان كه در سال 1352 توسط گروه معماری و شهرسازی دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ( مامور تهیه طرح جامع یزد به سرپرستی مهندس كوثر ) ، محاسبه شد بین 3 تا 4 متر از ورودی چااه چهل ذرع خانه مجاور خانه مرحوم سید مهدی چیتی ،هنرمند بزرگ یزدی ، در كوچه میر قطب و تقریبا " فاصله ای صدمتری ، پائین تر بود ، و به همین ترتیب ورودی چاه مسجد ملا اسماعیل نیز می توانست به همین اندازه نسبت به آن پائین تر باشد . كوچه میرقطب روی تپه بنا شده بود و  گودال مصلی همانطور كه از نامش بر می آید در گودی ..
امٌا قنات های عبوری از یزد دو عارضه دیگر شهرساختی هم داشتند كه در یادداشت های بعدی  ، ازجمله تحت عنوان شهر زیر زمینی یزد ، خواهند آمد .
 


:: برچسب‌ها: چاه های شهر یزد ، قنات در شهر ، چاههای گاورو دار ، مقنیگری ، علیرضا آیت اللهی ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : جمعه 22 آذر 1392
چاهخانه ، در معماری و شهرسازی بومی - سنٌتی یزد (1)
چاهخانه ، جزئی اجتناب ناپذیر در معماری و شهرسازی بومی - سنٌتی یزد (1)
 
شاید هیچ جای دنیا به اندازه شهر یزد زمین را سوراخ نكرده باشند .
 
شاید هیچ جای دنیابه اندازه شهر یزد زمین راسوراخ - سوراخ نكرده باشند . چرا كه « آب مایه حیات است » ، و شهر یزد دچار كم آبی . اگر برشی سطحی در سطح شهر تصویر شود ، نه تنها تعدادی « چاه آب سرد » ، و در اکثر قریب به اتفاق موارد در اماکن عمومی ، وجود دارد ، بلكه تقریبا" غالب خانه هائی كه تا حوالی دهه 1340 ساخته شده اند دارای یك حلقه چاه مشهور به « چاه چهل ذرع » می باشند كه آب مصرفی یا گاهی فقط آب آشامیدنی آن ها را فراهم می كرده اند .
مشابه این چاه ، حتی در مناطقی از آمریكای مركزی و به خصوص در آمریكای شمالی ، در ایالاتی خشك و كویری چون تكزاس و نوادا هم وجود دارد . امٌا مزیٌت چاه در خانه های یزد ، معماریی است كه در طول ایام شكل گرفته است و جایگاه خاصٌی در ریخت شناسی مسكن یزد به وجود آورده است .
« چاهخانه » بخشی از معماری مسكن یزد را تشكیل می دهد كه ( تا آنجا كه بنده مطالعه دارم ) به قدر كافی مورد توجٌه قرار نگرفته است .، حال آنكه نه تنها از مشخصات اصولی معماری بومی - سنٌتی - باستانشناختی - انسانشناختی شهر یزد است بلكه جزئی اجتناب ناپذیر از هویت « فرهنگ مادی » این شهر به شمار می رود .
مونوگرافیش را بنده كه فقط هشت چاهخانه را در سالهای 1354 و 1358 بررسی كرده ام نمی نویسم .. بر مسؤولان ، معماران و استادان معماری یزد است كه لااقل رساله ای به این امر اختصاص دهند و حد اقل عكس و فیلمی از عناصر مشترك در ساختار چاهخانه و ابزار و وسایل آن ( مثل چرخ ، سازو كه به تدریج فراموش می شود ) تهیه دیده در كنسرواتوار مربوطه نگاهدارند (1) . حد اقل دانشجویان وطندوست و كوشائی پیدا شوند كه پایان نامه تحصیلی خود در دوره كارشناسی ارشد معماری را به این امر اختصاص دهند (2) . 
----------------------------------------------------------------------------------
 (1) اصل این مطلب به زبان فرانسه و به صورتی تفصیلی تر ، جزء ملحقات یكی از پایان نامه های دوره دكتری آمایش شهری اینجانب در دانشگاه پرووانس فرانسه نوشته شده لابد در كنسرواتوآر مربوطه در آن كشور نگهداری می شود .
(2) پس از انتشار اوٌلیٌه این یادداشت در تاریخ 30 مرداد 1389 ، موزه آب یزد به خوبی تجهیز شد ، و...
 


:: برچسب‌ها: معماری بومی مردمی سنٌتی خانه در یزد ، شهرسازی یزد ، چاهخانه ، علیرضا آیت اللهی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : جمعه 22 آذر 1392
معماری و شهرسازی دفاعی خانه های امن (5)
در پنجم یا در واقع درهای پنجم : درهای اتاقها
معضل ترین تدابیر دفاعی در خانه های هفت در و پیکر یزد مربوط به در های اتاق ها می شد که در حوالی سال 1345 کهنسالان حدس می زدند مه اتاقهای زمان قدیم بیش از یک در ورودی و آنهم از روی حیاط خانه نداشته اند ؛ و شخصا" آنچه را می گفتند ، یا تقریبا" مشابه آن را در خانه هائی در هنزاء و تزرجان که محل روضه خوانی یا سکونت خانواده های دوستانم بوده است و نیز خانه ای در شهر تفت مشاهده کرده ام .
امٌا گویا از حدود دویست سال قبل هرچه بر میزان امنیٌت و امکانات رفاهی افزوده شده است به تعداد درهای اتاقها نیز افزوده اند ؛ چنانکه اتاق هائی بنام هفت دری ( شخصا" ندیده ام ) با دو در جانبی که مجموعا" نه در می شده است، پنج دری ، سه دری ، دو دری و یک دری وجود داشته اند و با اینهمه اینگونه اتاق ها ، بر خلاف آنچه که گفته می شود ، و برخی اصرار بر اثبات آن دارند ، چندان به دوره سلطنت صفویان و قبل از آن بر نمی گردند .
در زمان کودکی من ، و بین سالهای 1330 و 1340 ، هنوز هم اتاق هائی با در ارسی ( اُرُصدی ؟ ) و یک در ورودی از راهرو وجود داشتند که در ارسی اگر اشتباه نکنم گاهی خود به صورت دولایه بوده، و در ورودی اتاق ها هم در مواردی معدود که از قدیم مانده بود به صورت درهائی تقریبا" به طور کامل ساده ، با اندکی تزئین ، بدون شیشه ، امٌا قطور و پاشنه ای بود .
گفته می شد در ابتدا که درهای تقریبا" سراسر شیشه دار متداول شده بوده است ، طرف حباط خانه به در ارسی و طرف داخل اتاق به درهای جدید شیشه ای اختصاص داشته است که شخصا" موردی مشاهده نکردم ؛ اما در باره ی سایر مشخصات مربوط به درها :
- در های اتاق ها به ارتفاع تقریبا" یک متری سطح حیاط قرار داشتند از جمله شاید به این منظور که کار حمله دشمن از حیاط به داخل اتاق از این طریق را دشوارتر سازند .
در بعضی از اتاق ها جائی برای یک یا تعدادی در تعبیه شده بود امٌا به جای در از تیغه خشتی اسفاده کرده بودند که علاوه بر دلایل دفاعی و جلوگیری از سرما و گرما آن را به توان صاحبخانه موقع ساخت بنا نیز نسبت می دادند که موقتا" تا یافتن توان مالی و خرید درهای لازم آن ها را تیغه نموده است .
استاد محمٌد بنٌا ، معمار بزرگ یزد ، می گفت گاه مخارج تهیٌه در های خانه های اعیانی از مخارج ساخت بخش اساسی با به اصطلاح یزدی ها « سفت کاری » ، و حتی گچکاری شده ،  بیشتر می شد ه است ؛ خصوصا" که در ها می بایست از چوب ضخیم و خوب بوده باشند و چوب درخت توت که به نصف قیمت مثلا" چوب چنار خریده می شده است استحکام لازم ( از جمله در مقابل موریانه یا به گویش یزدی تَرده ) را نداشته است .
چوب وارداتی به یزد در حوالی سال 1340 ، که « چوب جنگلی » نامیده می شد سبب افزایش تعداد درها و به خصوص درهای مغازه ای اتاق ها در شهر یزد شد
 
پنجدری ، در ارسی ، خانه های هفت در و پیکر ، معماری امنیتی - دفاعی ، علیرضا آیت اللهی

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : سه شنبه 19 آذر 1392
معماری و شهرسازی دفاعی خانه های امن (4)
درِ چهارم ( درِ میان در )
به دری می گفتند که بین دو قسمت اصلی خانه ، یعنی از یک طرف « بیرونی » و از طرف دیگر « اندرونی » قرار می گرفت . بیرونی غالبا" دارای دو وظیفه اصلی بود :
1 - محل پذیرائی از میهمانان .
2 - غالبا" محل ٌ دوم و گاه همان محل نخست فعالیت های روزانه صاحبخانه ، به ویژه تجار ، صنعتگران ، و بیش از همه روحانیون بزرگ نیزبود .
 در صورت اخیر برحسب میزان فعالیت صاحبخانه به محلی شلوغ تبدیل می شد و وجود « درِ میان در » بیش از پیش لازم می گشت . بنابر این در ِ میان در  طی روز تقریبا" نقش ورودی اصلی به محل سکونت خانوار یا خانواده را می یافت .
گفته می شد که این در را در قدیم و تا پایان جریان مشروطیت بسیار مستحکم و نظیر در اصلی خانه گاه به قطر حدود هفت سانتیمتر از چوب گردو یا چنار و با کلون ، چفت و پشت بند می ساخته اند . چرا که مهاجمان عشایری در حمله به شهر  قبل از هرچیز جاسوسی برای شناسائی محل های غنیمت دارتر می فرستاده اند  و پیش از هرجای دیگری به سراغ چنین خانه هائی مجلل از ثروتمندان می رفته اند و برای مردان ثروتمند نیز چون سایر مردم یزد ناموسشان ارزشی بسیار والاتر از تمام دارائی آنان و گاه حتی فراتر از جانشان داشته است . امٌا در زمان بازدید این پژوهشگر از این خانه ها بین سالهای 1352 و 1358 تقریبا" همه ی اینگونه در ها به صورتی ظریف ، مثلا"  به قطر سه تا چهار سانتیمتر ؛ و البته بدون شیشه و با چفت و بستی نسبتا" محکم به شکل قاب و تخته مشاهده می شدند .
گرچه شباهت هائی بین این درها در خانه های مختلف وجود داشت امٌا بر خلاف امروز که درها به صورتی به اصطلاح استاندارد و یک شکل ساخته می شوند تقریبا" هریک به سلیقه سفارش دهنده و نجٌار خود شکلی کم و بیش متفاوت از دیگران یافته بودند
 
معماری امنیتی - دفاعی ، خانه های هفت در و پیکر ، در میاندر ، در بیرونی - اندرونی ، علیرضا آیت اللهی
 

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : سه شنبه 19 آذر 1392
معماری و شهرسازی دفاعی خانه های امن (3)
ثروتمند ترین مردم شهر یزد ، به ویژه بازرگانان بزرگ این شهر ، که در دوران حکومت قاجاریان بیشتر در ناحیه ای جدید ، در جنوب حصار قدیمی شهر ، یعنی در محدوده ی  لب خندق در شمال - سهل ابن علی در شرق - گودال عبٌاس در جنوب و گودال مصلٌی در غرب ، زندگی می کرده اند ، به خصوص با توجٌه بی بیرون بودن از حصار ، در استحکام دفاعی خانه هایشان می کوشیده اند که نتیجه ی آن از جمله وجود هفت در و هفت پیکر ( کنایه از دیوار قطور ) مستحکم در برابر سارقان و مهاجمان احتمالی بوده است :
در اوٌل ( درِ دربند )
دری بوده است که بخشی از خانه های یک محلٌه را در یک یا به ندرت چند بن بست (1) مسقٌف که به این معابر مسقٌف گاه ساباط هم می گفته اند ، قرار می داده است که هرشب ، و در روزهای پرمخاطره به روی غیر از اهالی دربند بسته می شده است .
نقل کرده اند که این درها در حدور بیست - سی سانتیمتری ( یک وجبی ) سطح زمین مستقر می شده به منظور جلوگیری از ورود سواران دشمن ارتفاعی بیش از مثلا" یک متر و نیم نداشته اند
در دوٌم ( درِ خانه ، درِ مدخل )
در ورودی خانه درِ مدخل بوده است که همچنان نمونه هائی از آن در شهر یزد باقی است . منتهی باید توجٌه داشت که به منظور استحکام ، اکثرا" اطراف ( درگاه ) آن را با آجر و گچ می ساخته اند . پاشنه ها و محل چرخش پاشنه ها را آهن می گرفته اند . 
قطر در ، گاه تا هفت سانتیمتر می رسیده است که از چوب توت ، ترجیحا" از چوب چنار ، و ثروتمندان بزرگ از چوب گردو ، در دولنگه می ساخته اند . در حدود یک چهارم بالای پشت در چوبی نسبتا" قطور به نام بائو و برای استحکام هرچه بیشتر در ، ترجیحا" با گل میخ نصب می کرده اند و معادل آن نیز در حوالی یک چهارم مانده به لبه ی پائینی . کلون که قطور و از چوب بوده است گاه به قفلی آهنی نیز مجهز بوده است . 
یک پشت بند ( چفت ) آهنی در بالای کلون ( تجه ) و دیگری که غالبا" به صورت زنجیره بوده است در پائین کلون ، روی بائوی پائینی ، نصب می کرده اند .
در بخش بالای در در داخل خانه تخته ای به عنوان « سردر » مینهاده اند تا بالای آن یک جلد کلام الله مجید قرار دهند . گاهی در آن حوالی یک اسفندی نیز آویزان می کرده اند .
درسوٌم (درِ کریاس )
 در بین هشتی ، کریاس یا دالان به سوی بیرونی بوده است که باز دری محکم بوده است تا اینکه از حدود هشتاد سال قبل با توجٌه به ایجاد امنیٌت بیشتر ، اوٌلا" نسبت خانه هائی که درِ بیرونی شان مستقیما" به هشتی ، کریاس یا دالان باز می شده است بیشتر شده است ؛ ثانیا" در بیرونی و در اندرونی صورت ظریف تر ، تخته قاب و... پیدا کرده است
 
انواع در ، در دربند ، در ورودی خانه ، در کریاس ، خانه های هفت در و پیکر ، علیرضا آیت اللهی .
 

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : سه شنبه 19 آذر 1392
معماری و شهرسازی دفاعی خانه های امن (2)
بخشی از کنجکاوی و زیباپرستی پژوهشگر حاضر در زمان کودکی و نوجوانی به معماری خشت خام یا به اصطلاح مردم یزد « خشت و گل » شهر محل سکونت آن زمانم ، یعنی همان شهر یزد مربوط می شود که پدرم ، میرزا جواد آیت اللهی ، آن زمان پنجاه - شصت ساله و به قول خودش قبراق تر و سرحال تر و پرحوصله تر از همیشه ، در امیدواری روز افزون به آینده ی من ، سعی می کرد به تمام سوالاتم به بهترین وجه و گاه به صورتی عملی و ملموس پاسخ گوید . به خصوص در امور مذهبی - حقوقی - کشاورزی و معماری که بیش از سایر فعالیت ها به آنها علاقه داشت و هرگاه چیزی را خود نمی دانست با تحقیقاتی شخصی به آن می رسید و به من پاسخ می داد ؛ و این باز گاه به عینی ترین و ملموس ترین وجه .
از جمله یک روز به کوچه تبریزیان رفتیم تا یکی از دربندها را که در غرب آن کوچه و در سمت جنوبی آن بود به من نشان دهد و بعدا" سه - چهار دربند دیگر را هم خودم دیدم .
دربند
 به گمانم تقریبا" تمام دربند های قابل توجه یزد خارج از حصار قدیمی آن و به خصوص در بخش اعیان نشین یزد در دوره قاجاریان ، ناحیه کوچه هاشم خان ، قرار داشته اند .
چون ما از احفاد ملٌا اسماعیل عقدائی ، حاج عزیز چیت ساز و حاج محمد ابراهیم شریف هستیم محل سکونتمان در غرب مسجد ملٌا اسماعیل و فعالیت های پدرم بیشتر در محله های اطراف این مسجد و از جمله ضلع شرقی آن ، همان شرق و غرب کوچه هاشمخان ، بود که خارج از حصار قدیمی شهر قرار گرفته است ؛ و بیشتر ساخته های آن از دوران قاجاریان بود با معماری ها و از جمله خانه هائی بسیار ممتاز ؛ به خصوص در همان حوالی محل اتصال کوچه های تبریزیان و هاشمخان .
خانه های هفت در و پیکر
روزی دائی پدرم ، آقا سید مهدی ، از « خانه های هفت در و پیکر یزد » قدیم ذکری به میان آورد که کنجکاوی مرا در حدود دو دهه به دنبال داشت ؛ و نتیجه اش هم شناخت هفت دری بود که میبایست طی شود تا به پستوی خانه برسند ؛ و البته این هفت در که نام می برم بیش از هرچیز جنبه ای دفاعی در برابر سارقین و عشایر غارتگر که گاه بگاه به شهر حمله می کردند ، و... داشتند :
1 - دربند  2 - درِ خانه ( درِ سر )    3 - درِ هشتی یا در کلیاس  4 - در میان در ( بین اندرونی و بیرونی )   5 - در پیشتو   6 - در میان تو    7 - در پستو 
البته اینهمه طول و تفصیل مربوط به خانه های ثروتمندان ، به خصوص تجٌار صاحب متاع می شد و خانه های سایرین هرچه از میزان ثروتشان کاسته می شد تعداد در و دیوار ( پیکر ) کمتری داشت
 
معماری خشت خام ، دربند ، انواع درها ، محل های درها ، معماری امنیتی ، معماری دفاعی ، خانه های هفت در و پیکر ، علیرضا آیت اللهی 
 

|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : سه شنبه 19 آذر 1392
معماری و شهرسازی دفاعی خانه های امن
حانه های هفت در و پیکر یزد - مقدمه
 
« نا امنی » حاصلِ جریان مشروطیت و هجوم های گاه بگاه عشایر فارس به روستاها ، محله های خارج از باروی یزد و گاه تهدید شهر درون بارو سبب شده بود که مردم از ییلاق های پشتکوه و نزدیک به ابرقو و فارس به تدریج عقب نشینی کنند و میانکوه رونقی روز افزون بگیرد ؛ به ویژه که مردم میانکوه مسلمان تر ، به یزد و یزدی نزدیکتر ، و... بودند . 
در داخل شهر هم خانه ها گرچه از قدیم به صورتی قلعه مانند بودند امٌا بیش از پیش به استحکامات دفاعی خود پرداختند و این امر در مورد خانه های جنوب حصار ، بین محله های میدان شاه و امیرچقماق ، که می گویند از زمان نادر هم اعیان نشین شده بوده اند ، بیشتر صدق می کرد . در این بخش از شهر :
- دربندهائی مثلا" در کوچه تبریزیان وجود دارد تا اصولا" دزد و مهاجم نتواند وارد یک کوچه بشود .
- می گویند که از چند خانه و ازجمله خانه صدرالممالک گریزگاهی زیرزمینی تا بیرون شهر ( درمریم آباد ) وجود داشته است .
- خانه هائی که حلقه ای چاه از یک قنات داخل خود داشتند گرچه اندکی در معرض دستبرد دزدان محلی از این راه بودند ؛ امٌا مجموعا" دارای گریزگاه ، گرچه بسیار سخت ، ساکنان از چاه و مسیر قنات به سوی روستای مظهر قنات محسوب می شدند .
- دیوار اطراف خانه ها بسیار بلند بود تا مهاجمان و سارقان نتوانند به آسانی وارد آن شوند . به اضافه که لبه دیوارهای مشرف به کوچه را با بوته های خار تجهیز می کردند یا شیشه آجین میشد
- خانه ها فاقد پنجره به کوچه بودند .
- در ورودی خانه ها را کوتاه می گرفته اند تا مهاجم نتواند سوار بر اسب وارد شود.
- قطر بسیار ی از درهای قدیمی تا پنج - شش سانتیمتر و پاشنه ی آنان تا ده سانتیمتر بود.
- از هشتی که ورودی اصلی به خانه محسوب می شد ،  گاه از همانجا مهاجمان درورودی به بیرونی و اندرونی را گم می کردند . 
 

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : سه شنبه 19 آذر 1392
نیر یزد در صد سال قبل از این (3) : تاریخ اجتماعی
نیر یزد صد سال قبل از این ( تاریخ اجتماعی )
 
بخش سوٌم از خاطرات میرزا جواد آیت اللهی
 
در آن حوالی 1290 - 1295 هجری شمسی  هنوز مصرف قند و چای در بیشتر خانوارهای شهری متداول نشده بود ، جنبه فانتزی داشت و بیشتر منحصر به میهمانی هایشان می شد ؛ تا چه رسد به شهر های کوچکتر و روستاها ، میهمانی دادن و میهمانی گرفتن هم نادر بود و دید و باز دید عملا" در مراکز تجمع ، مثل لردها و میدان ها و بازارچه ها و جلوی مغازه ها در روستاها برای مردان بیکار و مرفه که همه روزه صبح و عصر در آنجا گرد می آمدند ؛ و جلوی ورودی برخی از خانه ها برای زنان ، صورت می گرفت .
پس یکی از راههای اثبات دوستی ، دادن « سوغات » ، « هدیه » ( پیشکش ، خلعت ، و...) و « تبرک » بود که این هدیه معمولا" به دونوع اساسی تقسیم می 
1 - محصولات تولیدی شخصی خانوارها
2 - انواع غذا
هدیه کردنِ حاصل باغ شخصی نه تنها رسم ، بلکه در موردی سنٌت ، و حتی یک تقبٌد اجتماعی بود: همسایه ای که زردآلو داشت تقریبا" غیر ممکن بود که لااقل یک بار در سال ظرفی از زرد آلو به همسایه ای که زرد آلو نداشت هدیه نکند ... و البته چنین تبادلاتی نزد اکثر قریب به اتفاق مردم نیر بدون توقع جبران از طرف مقابل بود ؛ گرچه غالبا" ، در عمل ، از طرف مقابل هم  جبران می شد . البته میوه سردرختی حکم دیگری داشت و مثلا" اگر خیارسبز - کدو - نعناع و امثال آن را هدیه می کردند ، با کمی تعارف حاضر به دریافت بهای آن ، به هر صورت ، هم بودند ( پول کمیاب بود ) .
امروز(1) شاید باور نکردنی باشد که آن روزها حتی فلان گیاه کوهی مثل « گل کنو » ، یا حتی ده دانه بادام تلخ ، و به خصوص سنجد و توت خشک هم جزو هدایای روستائیان اطراف نیر به یزدی های به ییلاق آمده ای چون ما قرارداشت ؛ و اکثرا" هم آن روستائیان ، که اکثرا" از شمال غربی نیر می آمدند ،در مقابل ، توقع یک تکٌه قند ( و نه یک کله قند که فوق العاده گران بود ) ، و مثلا" باورتان نمی شود که فقط یک تکه 100 گرمی قند ، یا 50 گرمی نبات ، داشتند ؛
در ست است که در حوالی سال 1320 ش قیمت یک کیلو قند به ده - پانزده برابر قیمت یک کیلو توت خشک رسیده بود ، امٌا این قیمت در روستاهای دامنه جنوبی شیرکوه در همان 1290 - 1295 ش ، اگر قند یافت می شد ، یک به صد بود ! . یعنی اگر می خواستند معامله کنند باید حدود صد کیلو توت خشک بدهند تا یک کیلو قند دریافت دارند
سال 1290 شمسی ، حالا یا یک سال دیر تر یا به خصوص یک سال زودتر ، حدودا" پنج ساله بودم  . پدرم ، حاج میرزا علی تابستانها و به عنوان ییلاق یزد ، امام جماعت مسجد نیر بودند .  امامت آن مسجد تابستان های نیر از اجداد حاج عزیز چیت ساز به ایشان و از ایشان به احفادشان تا پدرم رسیده بود .
جشن نیمه شعبان هرگز مثل این جشن در یزد نیود که شهر را چراغانی می کردند ، و...
مردم فقیر بودند و تازه از زیر بار خشکسالی های متمادی در آمده بودند ؛ و تا آنجا که یادم می آید به جای هدیه دادن به روحانی بزرگ نیر چشم به راه هدیه گرفتن از وی بودند ؛ به ویژه که پدرم جدٌ اندر جدٌ  از ملٌاکان آن منطقه بودند و مردم می دانستند که والده ام نیز دختر آقا آسید یحیی با املاک متعدد میراثی و خود نیز دارای املاکی در حسن آیاد رستاق و نصر آباد و غیره بودند ؛ و در هرحال از ثروتمندان ناحیه نیز به شمار می رفتیم .
در جشن نیمه شعبان نیر که بیشتر بین نماز های ظهر و عصر در مسجد نیر برقرار می شد یکنفر با گلابپاش می آمد و کف دست هریک از حاضران چند قطره گلاب می ریخت که آنها هم با ذکر صلواة آن را به صورتشان میمالیدند ؛ معدودی به لباسشان هم می زدند . برخی به هر نفر یک دانه نقل می دادند ، برخی آبنبات می دادند ؛ یک سال یکنفر نخود چی - کشمش داد و به خصوص یک سال یکی از شهریان به ییلاق آمده به هر نفر یک جوز قند داد که به دهان همه مزٌه کرده بود ... برادر همین حاجی هم به گروهی از مردم آش نذری داده بود ...
از ما هم توقع داشتند که آن سال به هر خانه یک ظرف کوچک « حلوا آرتک » دادیم ؛ و سر همین موضوع ، و به خصوص در مورد آرد مصرفی خود تا آرد آن سال برسد در مضیقه افتادیم . چون نیر محل کوچکی نبود و ما به هرخانواری یک ظرف حلوا داده بودیم ؛ و مردم هم بیشتر می گفتند که متبرک است و نمی شد که حتی به یک خانه هم نداد ... بگمانم آن روزها حلوا آرتک برای اکثر مردم به جای آنکه یک « شیرینی » باشد یک غذا ( خورش ) بود که با نان ، به ویژه نان جو ، می خوردند...
(1) علیرضا آیت اللهی : آنچه که اینجا می آید خاطراتی از آقا میرزا جواد ، اکثرا" در حضور و به کمک والده ایشان ، است که در مواردی به کمک عمویشان تکمیل شده است ؛ لیکن دقیقا" در زمان نقل خاطره ، حوالی 1345 ، یادداشت نشده و تحریر اینجانب است و « الانسان جایز الخطا » ؛ هرگونه تصحیحی ، به ویژه از سوی اهالی نیر ، برسد بر چشم منٌت می گذاریم ؛ منتهی این را هم یاد آور وی شویم که ما از دورانی مینویسیم که  ، از قحطی وحشتناک سال 1288 ، و زمانی که مردم فلان شهر بزرگ شمال شرقی نیر گوشت الاغ و مردم فلان شهر بزرگ جنوب شرقی نیر پوست سگ می خورده اند ، چندان نمی گذشته است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
 

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : سه شنبه 12 آذر 1392
نیر یزد در یک قرن قبل از این
 
نیر یزد صد سال قبل از این ( تاریخ اجتماعی و... )
 
بخش دوم خاطرات میرزا جواد آیت اللهی
 
هفت - هشت ساله بودم ( 1292- 1393 ش ) که خبر تهاجم چند فارسی با برخی از روستائیان یکی از دهات مجاور به املاکمان به یزد رسید و شنیدیم که تهاجمی وحشیانه به باغبانمان داشته اند . موقع ییلاق به جای یک قواره پیراهن کرباس یا متقال که هرساله به عنوان خلعت با یک تکه نبات برایش می بردیم برایش یک قواره پارچه یزدی باف که نخی با راه راه مشکی بود برایش بردیم که گویا به همه نشان می داده است و بسیار خوشحال بوده است . این پارچه نسبتا" کمیاب و گران بود و فکر می کنم تازه باب شده بود ...
چند خانوار دیگر هم بودند که وقتی به دیدن ما می آمدند « یک تکٌه نبات و چند عدد نقل بدون مغز » ، که امروز بسیار کم ارزش به نظر می رسند و آن روزها در ایران از اجناس گران و با ارزش بودند به عنوان سوغات  یزد هدیه می گرفتند . این خانوارها تا آنجا که به خاطر دارم بیشتر از این گروه خدماتچی بودند :
- زنی که هرسه - چهار روز یکبار می آمد و برایمان نان میپخت
- یکی که ( وقتی خادم - باغبان ما نبود ) حکم خادم مسجد را می یافت و بسیار هم مردی محترم بود
- یکی که کارهای نعلبندی و تا حدودی دامپزشکی انجام می داد و به الاغ سواری پدرم رسیدگی می کرد .
- یکی از آن همه کاره های محل که اذان هم می گفت 
البته از همان روز اوٌل برخی هم هدیه هائی برای ما می آوردند که از جمله یکی شان یک قرابه گلاب با مقداری برگ گل خشک شده محمدی می آورد و وی هم علاوه بر پول ، نقل و نبات هم می گرفت
چند خانوار دیگر هم بودند ( بکی که رسما" خادم مسجد نبود امٌا به کمک همان باغبان ، به آن رسیدگی هائی می کرد ) که در طول تابستان به ما کمکهائی می کردند و مثلا" یکنفرشان هر چندروز یکبار به خانه ما آمده نان می پخت ، و... که برای آنها هم هرکدام یک تکه نبات با مقداری نقل آلوچه ای می بردیم و آنها هم به عنوان این که از خانه روحانی آمده است و تبرک و تیمن است با رغبت می پذیرفتند . *
هدیه هائی غذائی که روزهای نخست به ما می دادند از سایر ایٌام بیشتر بود که بعدا" خواهم نوشت
(1) یکی از دوستان عموی پدرم ، نمیدانم به جد یا به شوخی ، تعریف می کرد که یکی از این دزدان از فرط اضطرار لباس کهنه روحانیت آقا میرزا محمد جعفر را دزدیده بود و پوشیده بود و سمت روحانی عشیره ای در شما لغربی فارس را یافته بود و دو پسرش هم روحانی شده بودند ...
* علیرضا آیت اللهی : آنچه که در اینجا آمده است نگارش اینجانب از خلاصه نویسی هائی در دهه 1350  ، و به اصطلاح شاخ و برگ یافته است ، و می تواند دارای خطاهائی باشد که امیدوارم توسط دیگران و چه بسا معمرین محترم نیر مرتفع گردد . 
 

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : سه شنبه 12 آذر 1392